جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ع" (صفحه 3)
عذر تراشی
عذر خواست ن
عذر کسی را پذیرفتن
عذر موجه
عذر ناپذیر
عذرا
عذربدترازگناه
عذرخواهی
عذرخواهی کردن
عذرمی خواهم
عر و عر کردن
عرابه
عراده
عراق
عراقی
عرب
عرب بادیه نشین
عرب شمال افریقا
عرب مغربی
عربده
عربده جو
عربده جویانه
عربده جویی
عربده کش
عربده کشی کردن با سر و صدا
عربده کشیدن از درد
عربده کشیدن از غم
عربستان
عربستان سعودی
عربی
عربیت
عرش
عرشه
عرشه اصلی
عرشه کشتی
عرشه کشتی هواپیمابر
عرشه ناو
عرشی
عرصات
عرصه
عرصه شطرنج
عرض
عرض آبرو
عرض اندام
عرض اندام کردن
عرض اندام کردن باشجاعت
عرض اندام کننده
عرض جغرافیایی
عرض خودرابردن
عرض کردن
عرضا
عرضحال
عرضحال دادن
عرضحال دادن به دادگاه
عرضحال دادن به مراجع صالحه
عرضحال رسمی
عرضه
عرضه ای
عرضه به بازار
عرضه داری
عرضه داشتن
عرضه داشتن به طور داوطلبانه
عرضه سازی
عرضه فیلم
عرضه کتاب
عرضه کردن
عرضه کردن برای فروش
عرضه کردن به دادگاه
عرضه کردن در بازار
عرضه کردن کتاب و فیلم
عرضه کردنی
عرضه کننده
عرضه کننده کالا
عرضه و تقاضا
عرضی
عرعر
عرعر کردن
عرف
عرف گرایی
عرف و عادت مردم
عرفا
عرفات
عرفان
عرفان گرایانه
عرفان گرایی
عرفانی
عرفه
عرفی
عرفی کردن
عرق
عرق آلوبالو
عرق آور
عرق افسنطین
عرق النسائ
عرق بادیان
عرق بدن
عرق بدن اسب
عرق بید
عرق خور
عرق خونی
عرق رازیانه
عرق ریختن
عرق ریز
عرق ریزی
عرق زنیان
عرق سرد
عرق سگی
عرق سوز
عرق کردن
عرق کردن بدن انسان و جانور
عرق کردن برگ گیاه
عرق کردن شیشه پنجره
عرق کرده
عرق کش
عرق کشی
عرق کفالود اسب
عرق گز
عرق گیر
عرق مرگ
عرق ملی
عرقچین
عرقچین یهودیان
عرقوبی
عرقی
عروج
عروج کردن
عروجی
عروس
عروسانه
عروسک
عروسک بازی
عروسک پارچه ای
عروسک پس پرده
عروسک پشت پرده
عروسک خیمه شب بازی
عروسک کریه و سیاه
عروسک گردان
عروسک گردانی
عروسکی شدن
عروسی
عروسی کردن
عروض
عروض و قافیه
عروضی
عروق شعریه
عروقی
عروه
عروه الوثقی
عریان
عریان ساز
عریان شدن
عریان کردن
عریان گرا
عریان گرایانه
عریان گرایی
عریان گرد
عریان گردی کردن
عریان وار
عریانی
عریض
عریض تر کردن
عریض کردن
عریضه
عریضه نگاری
عریکه
عز
عزا
عزا گرفتن
عزا و گریه
عزادار
عزادارانه
عزاداری
عزاداری کردن
عزازیل
عزایم
عزب
عزبی
عزت
عزت الله
عزت نفس
عزت و احترام گذاشتن
عزرائیل
عزل
عزل کردن
عزلت
عزلت گرا
عزلت گرای
عزلتگاه
عزم
عزم حرکت
عزم راسخ
عزم سفرکردن
عزم کردن
عزوبت
عزوجل
عزیز
عزیز دردانه
عزیز دردانه کردن
عزیز شمردن
عزیز کردن با پوزش
عزیز کردن با جبران
عزیز کردن خود نزد دیگری
عزیز کرده
عزیز کننده
عزیزالله
عزیزبی جهت
عزیزداشتن
عزیزسازی
عزیزم
عزیمت
عزیمت کردن
عزیمت کردن از جایی
عزیمت کرده
عزیمت کننده
عسرالبول
عسرالطمث
عسرالنفس
عسرت
عسرت سختی
عسرت کشیدن
عسکری
عسل
عسلک
عسلی
عشا
عشائ ربانی
عشای ربانی
عشای ربانی برای روح مرده
عشایر
عشایری
عشبه
عشبه بیابانی
عشر
عشرات
عشرت
عشرت طلب
عشرت طلبانه
عشرت طلبی
عشرت کردن
عشره
عشریه
عشریه دادن
عشریه دهنده
عشق
عشق آزاد
عشق آمیخته با احترام
عشق انگیز
عشق بازی کردن بی پروا
عشق بچگانه
عشق به دارایی
عشق به مسافرت
عشق به والدین
عشق به همنوع
عشق داشتن
عشق دوست
عشق زودگذر
عشق سطحی و زودرس
عشق گرایی
عشق نوجوانی
عشق و علاقه
عشق و نفرت توامان
عشق ورزی
عشق ورزی کردن
عشق ورزیدن
عشقبازی
عشقبازی کردن
عشقه
عشقه زهرین
عشقی
عشوگر
عشوه
عشوه کردن
عشوه گر
عشوه گرانه
عشوه گری
عشوه گری کردن
عشیره
عشیره ای
عصا
عصابه
عصاچه
عصار
عصاره
عصاره سپرین حیوانات
عصاره عنبرسایل
عصاره گرفتن
عصاره گوشت
عصاره گیری
عصاره هماملیس
عصاری
عصاکش
عصای پیری
عصای چوپانی
عصای خیزران
عصای دست
عصای زیربغل
عصای سلطنتی
عصای مطرانی
عصای موسی
عصای نقاشی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return