جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "چ" (صفحه 5)
چنان
چنان که
چنانچه
چنانچه گویی
چنباتمه
چنباتمه زدن
چنبر
چنبر زدن
چنبر شدن
چنبر کردن
چنبرچه
چنبرش
چنبرماه
چنبره
چنبره در کفش
چنبره در موتور
چنبره زدن
چنبری
چنبک
چنبک زدن
چنبه
چنبه کوب کردن
چنته
چند
چند آوایی
چند آهنگی
چند اتاق تودرتو
چند اتاق در یک طبقه از ساختمان
چند بخشی
چند بخشی کردن
چند بر
چند بر کردن
چند برابر
چند برگی کردن
چند پار کردن
چند پارچگی
چند پارچه شدن
چند پارچه کردن
چند پاره
چند پاره کردن
چند پرداز
چند پردازنده
چند پهلو
چند پهلو گویی
چند پیشگی
چند تبار
چند تباری
چند تکه کردن
چند توپ را در هوا این دست و آن دست کردن
چند جانبه
چند جمله ای
چند جنبشی
چند جنبهای
چند جوره
چند چمی
چند خدا پرستی
چند درصد
چند دستگی
چند دستگی انگیز
چند دستگی درست کردن
چند دیس
چند دیسی
چند ردیف اول بالکن
چند رسانه ای
چند رنگه کردن
چند روزه
چند روزی
چند رویدادی
چند رویه
چند ریخت
چند ریخت بلوری
چند ریختی
چند زبان دان
چند زبانه
چند زنه
چند زنی
چند سال زی
چند ساله
چند سطحی
چند سطر
چند سویه
چند شاخگی
چند شاخه
چند شاخه شدن
چند شاخه شدن رود و راه
چند شایشی
چند شخصیتی
چند شکل
چند شکلی
چند شوهر
چند شوهره
چند شوهری
چند صباحی
چند ضلعی
چند طبقه ای
چند عدد
چند فرازی
چند فنورانه
چند فنوری
چند کاربردی
چند کسی
چند گرایی
چند گوش
چند گوشه
چند گون
چند لحظه پیش
چند مرحله ای
چند مردمگانی
چند ملیتی
چند منظوره
چند نفر
چند نفری
چند نگاره
چند نوایی
چند و چونی
چند وجه
چند وجهی
چند وجهی کردن
چند وقت پیش
چند وقت یک بار
چند وقت یک بار؟
چند هجایی
چند هدفی
چند همسری
چند هنره
چندا پذیر
چندا سنجی کردن
چندا کردن
چنداگر
چندان
چندان سرد نیست
چندان که
چندانی
چنداول
چندایی
چندبارگی
چندباره
چندباره کردن
چندپارگی
چندپاری
چندپهلو گو
چندتا
چندتایه
چندتایی
چندتایی شدن
چندتایی کردن
چندراهه
چندراهی
چندرغاز
چندرنگ
چندسال دارید؟
چندسان
چندسان شدن
چندسان کردن
چندسانی
چندسرنشینی
چندش
چندش آمیز
چندش آور
چندش آوری
چندش دار
چندش شدن
چندش گرفتن
چندشبه
چندشقی
چندشوهرانه
چندفام
چندک زدن
چندکارگی
چندکاره
چندکتاب دیگر
چندگامه
چندگانگی
چندگانه
چندگانه کردن
چندگانه گرایی
چندگاهی
چندگونه
چندگونه کردن
چندگونی
چندل
چندلا
چندلا کردن
چندلایی
چندمین
چندنژاد
چندنفره
چندوقت یکبار
چنده
چندی
چندی است که
چندی پذیر
چندی نما
چندی نمایی
چندیدن
چندین
چندین بار
چندین دفعه
چندین سویه
چندین کاره
چندین گونه
چندین معنایی
چندینهای
چنگ
چنگ اندازی
چنگ دستی
چنگ دهانگیر
چنگ زدن
چنگ زدن با چنگال
چنگ زن
چنگ گرفتن
چنگ نواختن
چنگ نواز
چنگار
چنگار گوشتی
چنگارزا
چنگاره
چنگال
چنگال بزرگ
چنگال خرچنگ
چنگال دیس
چنگال سان
چنگال کوک
چنگال گوشت
چنگال مرگ
چنگالک
چنگاله
چنگالی
چنگچه
چنگر
چنگک
چنگک چند شاخه
چنگک دار کردن قلاب و زوبین
چنگک ریشه جمع کنی
چنگک زمین صاف کنی
چنگک کشی کردن
چنگلاهی
چنگلوک
چنگول زدن
چنگول سخت پوستان
چنگه
چنگی به دل کسی زدن
چنگیز
چنگیز خان
چنین
چنین باد
چنین کتابی
چنین و چنان
چو
چو انداختن
چوانداز
چوب
چوب آب آورد
چوب آب یابی
چوب آتش گرفته
چوب آلات
چوب آلات سازی
چوب اسکی
چوب اشاره
چوب اطلس
چوب الف
چوب بالسا
چوب بخاری
چوب بر
چوب بری
چوب بری برای مطالعه زیر میکروسکپ
چوب بری زینتی
چوب بست
چوب بست ساختن
چوب بست سازی
چوب بست ها
چوب بلال
چوب بلوط
چوب بید
چوب بیلیارد
چوب پا
چوب پاسبان
چوب پای فنردار
چوب پر
چوب پرچم
چوب پرده
چوب پشت صندلی
چوب پنبه
چوب پنبه ای
چوب پنبه بطری را در آوردن
چوب پنبه کش
چوب پهن
چوب تراشی
چوب تفنگ
چوب تنبیه
چوب توسه
چوب جاس
چوب چپق
چوب چلیک
چوب چینی
چوب حراج خوردن
چوب خراطی شده
چوب خط
چوب خط زدن
چوب خوردن
‹
1
2
3
4
5
6
7
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return