امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Accusation

ˌækjəˈzeɪʃn ˌækjəˈzeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    accusations

معنی

noun countable C1
(حق) تهمت، اتهام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد accusation

  1. noun charge of wrongdoing, fault
    Synonyms:
    allegation arraignment attribution beef blast bum rap censure citation complaint denunciation dido exposé gripe impeachment imputation incrimination indictment insinuation recrimination roar rumble slur squawk stink
    Antonyms:
    exculpation praise

لغات هم‌خانواده accusation

ارجاع به لغت accusation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accusation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/accusation

لغات نزدیک accusation

پیشنهاد بهبود معانی