امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ambulatory

ˈæmbjələˌtɔːri ˌæmbjuˈleɪtəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
گردشی، گردنده، سیار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- an ambulatory patient
- مریض قادر به راه رفتن
- an ambulatory will
- وصیت‌نامه‌ی قابل تغییر و فسخ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ambulatory

  1. adjective changing position; able to move under own power
    Synonyms: ambulant, itinerant, nomadic, perambulant, perambulatory, peripatetic, roving, vagabond, vagrant
    Antonyms: steady, stiff, unchanging

ارجاع به لغت ambulatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ambulatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ambulatory

لغات نزدیک ambulatory

پیشنهاد بهبود معانی