امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Assurance

əˈʃʊrns əˈʃʊərəns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    assurances

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
اعتماد‌به‌نفس، اطمینان به خود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
noun
گستاخی، پررویی، بی‌پروایی
noun
قول، تضمین
noun
(در بریتانیا) بیمه‌ی عمر
noun
یقین، اطمینان، خاطرجمعی
- Do I have your assurance that you won't contact the press?
- آیا اطمینان می‌دهی که به روزنامه‌ها خبر نخواهی داد؟
- He spoke with assurance.
- او با خاطر جمعی حرف می‌زد.
- The rescuers acted with kindness and assurance.
- نجات‌دهندگان با مهربانی و اعتماد‌به‌نفس عمل کردند.
- If you go there, is there any assurance that you'll have adequate income?
- اگر آنجا بروی، تضمینی هست که درآمد کافی داشته باشی؟
- What assurance can you give?
- چه تضمینی می‌دهی؟
- She gave him many assurances of love and loyalty.
- خیلی به او قول عشق و وفاداری می‌داد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assurance

  1. noun statement to relieve doubt
    Synonyms:
    affirmation assertion declaration guarantee insurance lock lock on oath pledge profession promise rain or shine security shoo-in support sure thing vow warrant warranty word word of honor
    Antonyms:
    distrust doubt
  1. noun confidence
    Synonyms:
    aggressiveness aplomb arrogance assuredness audacity boldness bravery certainty certitude conviction coolness courage effrontery faith firmness impudence nerve poise positiveness presumption security self-confidence self-reliance sureness surety temerity trust
    Antonyms:
    confusion distrust doubt fear hesitancy misgiving shyness uncertainty

Collocations

لغات هم‌خانواده assurance

  • noun
    assurance

ارجاع به لغت assurance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assurance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/assurance

لغات نزدیک assurance

پیشنهاد بهبود معانی