امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Attentive

əˈtentɪv əˈtentɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more attentive
  • صفت عالی:

    most attentive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مواظب، ملتفت، متوجه، بادقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Reza was listening to the teacher attentively.
- رضا با توجه کامل به آموزگار گوش می‌داد.
- an attentive husband
- شوهر مهربان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد attentive

  1. adjective concentrating
    Synonyms:
    alert all ears awake aware conscientious enrapt enthralled fascinated glued hanging on every word heedful hooked immersed intent interested listening mindful observant on one’s toes on the ball on the job on the lookout on the qui vive preoccupied regardful studious vigilant watchful
    Antonyms:
    disregarding heedless ignorant inattentive inconsiderate neglectful neglecting
  1. adjective considerate
    Synonyms:
    accommodating civil courteous devoted gallant gracious kind obliging polite respectful solicitous thoughtful
    Antonyms:
    heedless ignorant inconsiderate neglectful unattentive

لغات هم‌خانواده attentive

  • adjective
    attentive

ارجاع به لغت attentive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «attentive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/attentive

لغات نزدیک attentive

پیشنهاد بهبود معانی