با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Brooch

broʊtʃ brəʊtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    brooches

معنی

noun
سنجاق سینه، گل سینه، با سنجاق‌سینه مزین کردن، با سنجاق آراستن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brooch

  1. noun ornamental pin
    Synonyms: bar pin, breastpin, clip, cluster, jewelry

ارجاع به لغت brooch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brooch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brooch

لغات نزدیک brooch

پیشنهاد بهبود معانی