گذشتهی ساده:
bustedشکل سوم:
bustedسومشخص مفرد:
bustsوجه وصفی حال:
bustingشکل جمع:
bustsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
شروع کردن (ناگهانی)
دررفتن، فرار کردن (از زندان)
به هم زدن، ترک رابطه کردن، از هم جدا شدن، به رابطه خاتمه دادن
خراب کردن، داغان کردن، منهدم کردن، نابود کردن
کامیابی و ناکامی، رونق و کسادی، رونق و ورشکستگی، موفقیت و شکست، رونق و رکود (وضعیتی که در آن یک اقتصاد یا کسبوکار بهطور منظم دورههای افزایش فعالیت و موفقیت و پس از آن دورههای شکست را پشت سر میگذارد)
ورشکست شدن، (به خاطر ضرر) تعطیل شدن، ناموفق شدن، شکست خوردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bust» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bust