امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Charm

tʃɑːrm tʃɑːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    charmed
  • شکل سوم:

    charmed
  • سوم‌شخص مفرد:

    charms
  • وجه وصفی حال:

    charming
  • شکل جمع:

    charms

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb C1
افسون، طلسم، فریبندگی، دلربایی، سحر، افسون کردن، مسحور کردن، فریفتن، شیفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- They hang charms around the necks of their children and cattle.
- آنان طلسم به گردن کودکان و چهارپایان خود می‌آویزند.
- His body was charmed and no sword could harm him.
- بدنش طلسم شده بود و هیچ شمشیری به او کارگر نبود.
- Parvin's speech had charm as well as depth.
- سخنرانی پروین هم گیرایی و هم عمق داشت.
- The narrow alleys of Isfahan have a unique charm.
- کوچه‌های باریک اصفهان جذابیت منحصربه‌فردی دارند.
- the charming smile of Mona Lisa
- لبخند افسون آمیز مونالیزا
- The children's behavior charmed the guests.
- رفتار بچه‌ها مهمانان را مسحور کرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد charm

  1. noun enchantment, allure
    Synonyms:
    agreeableness allurement appeal attraction attractiveness beauty bewitchery charisma chemistry conjuration delightfulness desirability fascination glamour grace it lure magic magnetism pizzazz something sorcery spell star quality witchery
    Antonyms:
    repulsion
  1. noun talisman
    Synonyms:
    amulet fetish good-luck piece juju lucky piece madstone mascot phylactery rabbit’s foot trinket zemi
  1. verb enchant
    Synonyms:
    allure attract beguile bewitch cajole captivate delight draw enamor enrapture ensorcell enthrall entrance fascinate grab hex hypnotize inveigle kill knock dead knock out magnetize mesmerize please possess put under a spell send slay spell sweep off feet take tickle tickle pink transport turn on vamp voodoo wile win win over wow
    Antonyms:
    displease irritate offend repel repulse turn off

ارجاع به لغت charm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «charm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/charm

لغات نزدیک charm

پیشنهاد بهبود معانی