امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Charming

ˈtʃɑːrmɪŋ ˈtʃɑːmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    charmed
  • شکل سوم:

    charmed
  • سوم‌شخص مفرد:

    charms
  • صفت تفضیلی:

    more charming
  • صفت عالی:

    most charming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
جذاب، دلربا، گیرا، فریبا، فریبنده، ملیح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Her words and actions were very charming.
- سخنان و رفتارش بسیار گیرا بود.
- The charming little café had delicious pastries.
- کافه‌ی کوچک و جذاب شیرینی‌های خوشمزه‌ای داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد charming

  1. adjective captivating
    Synonyms:
    absorbing alluring amiable appealing attractive bewitching charismatic choice cute dainty delectable delicate delightful desirable electrifying elegant enamoring engaging engrossing enthralling entrancing eye-catching fascinating fetching glamorous graceful infatuating inviting irresistible likable lovable lovely magnetizing nice pleasant pleasing provocative rapturous ravishing seducing seductive sweet tantalizing tempting titillating winning winsome
    Antonyms:
    frightening irritating offensive repellent repulsing repulsive terrifying

ارجاع به لغت charming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «charming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/charming

لغات نزدیک charming

پیشنهاد بهبود معانی