شکل جمع:
chiefsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رئیس، دارای بالاترین مقام، پیشگه، سر
too many chiefs and not enough indians (or all chiefs and no indians)
(عامیانه) وضعی که طی آن همه میخواهند دستور بدهند و ریاست کنند و کسی نیست که کارها را انجام دهد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chief» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chief