امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Commove

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
تکان دادن، مضطرب ساختن، به هیجان آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commove

  1. verb Cause to be agitated, excited, or roused
    Synonyms:
    agitate rouse turn on charge excite charge-up
  1. verb Change the arrangement or position of
    Synonyms:
    agitate vex disturb shake up stir-up raise-up

ارجاع به لغت commove

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commove

لغات نزدیک commove

پیشنهاد بهبود معانی