با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Conformation

ˌkɑːnfɔːrˈmeɪʃn ˌkɒnfɔːˈmeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تطبیق، برابری، سازش، توافق، ساخت، ترکیب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conformation

  1. noun shape
    Synonyms: anatomy, arrangement, build, cast, configuration, figure, form, formation, frame, framework, outline, structure, symmetry, type

ارجاع به لغت conformation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conformation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conformation

لغات نزدیک conformation

پیشنهاد بهبود معانی