با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Constabulary

kənˈstæbjeleri kənˈstæbjələri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
شهربانی، ژاندارمری، نیروی انتظامی (غیر از ارتش)، ناحیه یا محله ی تحت مراقبت پاسبان، پاسبانان یک محل، نیروی شهربانی
- It seemed that you had joined the constabulary.
- به نظر می‌رسید که شما به نیروی انتظامی پیوسته‌اید.
- All members of the local constabulary were on the alert for the escaped convict.
- همه اعضای ژاندارمری محلی برای مجرم فراری آماده باش بودند.
adjective
پاسبانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد constabulary

  1. noun The force of policemen and officers
    Synonyms: police, police-force, cheka, interpol, mvd, law, nkvd, ogpu, sp

ارجاع به لغت constabulary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «constabulary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/constabulary

لغات نزدیک constabulary

پیشنهاد بهبود معانی