با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Crag

kræɡ kræɡ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
پرتگاه، کمر، تخته سنگ
- a 100 meter-high crag
- تخته‌سنگی به بلندی صدمتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crag

  1. noun A lofty land mass
    Synonyms: bluff, jutting rock, peak

ارجاع به لغت crag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crag

لغات نزدیک crag

پیشنهاد بهبود معانی