امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Craggy

ˈkræɡi ˈkræɡi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
ناهموار، پرتگاه‌مانند ،پرتگاه‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the craggy mountains of Gillan
- کوه‌های پر صخره‌ی گیلان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد craggy

  1. adjective jagged
    Synonyms:
    asperous broken cragged harsh precipitous rock-bound rocky rough rugged scabrous scraggy stony uneven unlevel unsmooth
    Antonyms:
    flat smooth

ارجاع به لغت craggy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «craggy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/craggy

لغات نزدیک craggy

پیشنهاد بهبود معانی