امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cringe

krɪndʒ krɪndʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cringed
  • شکل سوم:

    cringed
  • سوم‌شخص مفرد:

    cringes
  • وجه وصفی حال:

    cringing
  • شکل جمع:

    cringes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
خود را جمع کردن، خود را پس کشیدن، پس رفتن، کز کردن (از ترس یا سرما و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The child cringed at the sight of the spider crawling across the floor.
- کودک با دیدن عنکبوت در حال خزیدن روی زمین خود را جمع کرد.
- She cringed against the wall.
- او کنار دیوار کز کرد.
verb - intransitive informal
آب شدن (از خجالت)، خجالت کشیدن، خجالت‌زده شدن (بسیار زیاد) (که اغلب با حرکات فیزیکی بروز می‌یابد)
- I always cringe when I hear my own recorded voice.
- همیشه وقتی صدای ضبط‌شده‌ی خودم را می‌شنوم، خیلی خجالت می‌کشم.
- I cringed at the embarrassing video my sister shared on social media.
- از ویدئوی شرم‌آوری که خواهرم در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته بود، از خجالت آب شدم.
verb - intransitive
خود را خوار کردن، خود را کوچک کردن، خود را حقیر کردن
- As a confident person, I don't feel the need to cringe in front of others.
- به عنوان فردی که اعتماد‌به‌نفس دارد، نیازی به خود را خوار کردن در مقابل دیگران احساس نمی‌کنم.
- He always cringes whenever his boss enters the room, eager to please and avoid any confrontation.
- هر زمان که رئیسش وارد اتاق می‌شود، او خود را کوچک می‌کند تا از هرگونه بگومگو جلوگیری کند.
adjective slang informal
خجالت‌آور، چندش‌آور
- I can't watch that show, it's just too cringe.
- نمی‌تونم اون برنامه رو تماشا کنم، خیلی چندش‌آوره.
- I can't believe I wore that cringe outfit to the party last night.
- نمی‌تونم باور کنم که من اون لباس خجالت‌آور رو دیشب توی مهمونی پوشیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cringe

  1. verb flinch, recoil from danger
    Synonyms:
    blench cower crawl crouch dodge draw back duck eat dirt grovel kneel quail quiver shrink shy start stoop tremble wince
    Antonyms:
    come forward

ارجاع به لغت cringe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cringe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cringe

لغات نزدیک cringe

پیشنهاد بهبود معانی