با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cringing

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cringed
  • شکل سوم:

    cringed
  • سوم شخص مفرد:

    cringes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
به عقب‌رفته، عقب‌کشیده (به دلیل ترس و واهمه و احتیاط)
- He lugged his carry-on bag and computer case past cringing passengers wary of being hit.
- او کیف دستی و کیس رایانه‌اش را از کنار مسافرانی که با احتیاط به عقب رفته بودند، عبور داد.
- The cringing driver was survived after the accident.
- راننده‌ای که از ترس به عقب رفته بود، بعد از تصادف زنده ماند.
adjective
کاملاً مطیع، نوکرمآب، فرمان‌بردار
- We are surrounded by cringing yes-men and sycophants.
- افراد چاپلوس و بله‌گوی نوکرمآب، ما را احاطه کرده‌اند.
- a cringing puppy
- توله‌سگی کاملاً مطیع
adjective
خجالت‌زده
- I sometimes find myself cringing at things Trump says, wishing he would behave more like a typical politician.
- گاهی‌اوقات از چیزهایی که ترامپ می‌گوید خجالت‌زده می‌شوم و آرزو می‌کنم که او بیشتر شبیه یک سیاستمدار عادی رفتار می‌کرد.
- a cringing thief
- دزد خجالت‌زده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cringing

  1. adjective servile
    Synonyms: crouching, submissive, cowardly, obsequious

ارجاع به لغت cringing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cringing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cringing

لغات نزدیک cringing

پیشنهاد بهبود معانی