با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Daw

ˈdɒ dɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
مرغی شبیه کلاغ، آدم کند و تنبل، بیدار کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد daw

  1. noun Common black-and-grey Eurasian bird noted for thievery
    Synonyms: jackdaw, Corvus monedula

ارجاع به لغت daw

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «daw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/daw

لغات نزدیک daw

پیشنهاد بهبود معانی