امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deathly

ˈdeθli ˈdeθli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مهلک، فانی، مرگ‌وار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He became deathly white.
- رنگش مثل مرده سفید شد.
- Her hands were deathly cold.
- دستانش مانند میت سرد بود.
- a deathly silence
- سکوت مرگبار
- She was deathly ill.
- او سخت بیمار بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deathly

  1. adjective suggesting end of life
    Synonyms:
    appalling cadaverous corpselike deathlike defunctive dreadful gaunt ghastly grim gruesome haggard horrible macabre pale pallid wan wasted
    Antonyms:
    animated beginning blooming blossoming lively
  1. adjective fatal
    Synonyms:
    deadly extreme intense lethal mortal mortiferous noxious pestilent pestilential terrible
    Antonyms:
    benign harmless healthful healthy life-giving strengthening

لغات هم‌خانواده deathly

ارجاع به لغت deathly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deathly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deathly

لغات نزدیک deathly

پیشنهاد بهبود معانی