با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Decentralized

diˈsɛntrəlaɪzd ˌdiːˈsentrəlaɪzd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: decentralised

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(مدیریت) غیرمتمرکز، عدم‌تمرکز، نامتمرکز
- The company opted for a decentralized organizational structure to promote innovation.
- این شرکت برای ارتقای نوآوری، ساختار سازمانی غیرمتمرکز را انتخاب کرد.
- The decentralized system allowed for more freedom and flexibility.
- سیستم غیرمتمرکز اجازه‌ی آزادی و انعطاف بیشتری را می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت decentralized

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decentralized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/decentralized

لغات نزدیک decentralized

پیشنهاد بهبود معانی