با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Demonstratively

dɪˈmɑːnstrət̬ɪvli dɪˈmɒnstrətɪvli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌گرمی (احساسات و غیره)
- She demonstratively hugged her sister
- به‌گرمی خواهرش را در آغوش گرفت.
- He demonstratively kissed his wife on the forehead, letting her know how much he loved her.
- به‌گرمی پیشانی همسرش را بوسید و به او گفت که چقدر او را دوست دارد.
adverb formal
از راه اثبات، با نشان دادن، با دلیل
- The teacher demonstratively showed the class how to solve the math problem on the whiteboard.
- معلم از راه اثبات به کلاس نشان داد که چگونه مسئله‌ی ریاضی را روی وایت‌برد حل کنند.
- She demonstratively pointed out the flaws in his argument during the debate.
- او در طول مناظره با دلیل به اشکالات استدلال او اشاره کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده demonstratively

ارجاع به لغت demonstratively

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «demonstratively» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/demonstratively

لغات نزدیک demonstratively

پیشنهاد بهبود معانی