امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Denounce

dɪˈnaʊns dɪˈnaʊns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    denounced
  • شکل سوم:

    denounced
  • سوم‌شخص مفرد:

    denounces
  • وجه وصفی حال:

    denouncing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C1
علیه کسی اظهاری کردن، کسی یا چیزی را ننگین کردن، تقبیح کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The UN denounced their aggression.
- سازمان ملل تعرض آن‌ها را محکوم کرد.
- She strongly denounced the government's policies.
- او به شدت سیاستهای دولت را تقبیح کرد.
- to denounce an accomplice in crime
- شریک جرم خود را لو دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد denounce

  1. verb condemn, attack
    Synonyms:
    accuse adjudicate arraign blacklist blame boycott brand castigate censure charge charge with criticize damn declaim decry denunciate derogate dress down excoriate expose finger hang something on impeach implicate impugn incriminate indict inveigh against knock ostracize proscribe prosecute rap rat rebuke reprehend reprimand reproach reprobate reprove revile scold show up skin smear stigmatize take to task threaten upbraid vilify vituperate
    Antonyms:
    approve commend compliment praise

ارجاع به لغت denounce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «denounce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/denounce

لغات نزدیک denounce

پیشنهاد بهبود معانی