امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dictate

ˈdɪkteɪt dɪkˈteɪt dɪkˈteɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dictated
  • شکل سوم:

    dictated
  • سوم‌شخص مفرد:

    dictates
  • وجه وصفی حال:

    dictating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb C1
دیکته کردن، با صدای بلند خواندن، امر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He dictated the story and the students wrote it down.
- او داستان را دیکته کرد و شاگردان آن را نوشتند.
- I dictated the letter to the secretary.
- من نامه را به منشی دیکته کردم.
- Peace terms were dictated to the defeated Germany.
- شرایط صلح به آلمان شکست خورده تحمیل شد.
- You can't dictate to people how they should vote.
- شما نمی‌توانید به مردم دستور بدهید که چگونه رأی بدهند.
- The law dictated that his head should be cut off.
- قانون چنین حکم می‌کرد که سرش را بزنند.
- One must listen to the dictates of one's conscience.
- آدم باید به ندای وجدان خود گوش فرا دهد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dictate

  1. noun command; rule
    Synonyms:
    behest bidding code decree dictum direction edict fiat injunction law mandate order ordinance precept principle requirement statute ultimatum word
    Antonyms:
    request
  1. verb command; give instructions
    Synonyms:
    bid bulldoze call the play call the shots call the tune charge control decree direct enjoin govern guide impose instruct lay down lay down the law lead manage ordain order prescribe pronounce put foot down read the riot act regiment rule set take the reins walk heavy
    Antonyms:
    ask implore request
  1. verb read out for the record
    Synonyms:
    compose deliver draft correspondence emit formulate give account give forth interview orate prepare draft say speak talk transmit utter verbalize

ارجاع به لغت dictate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dictate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dictate

لغات نزدیک dictate

پیشنهاد بهبود معانی