با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Disadvantaged

ˌdɪsədˈvænt̬ɪdʒd ˌdɪsədˈvɑːntɪdʒd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1
محروم، بی‌بهره
- Disadvantaged children need special education.
- کودکان محروم نیاز به آموزش ویژه دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disadvantaged

  1. adjective underprivileged
    Synonyms: deprived, discriminated against, handicapped, hindered, impaired, impoverished, poor
    Antonyms: privileged, prosperous, rich, wealthy

ارجاع به لغت disadvantaged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disadvantaged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disadvantaged

لغات نزدیک disadvantaged

پیشنهاد بهبود معانی