امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disadvantageous

ˌdɪsædvənˈteɪdʒəs / / -væn- ˌdɪsædvənˈteɪdʒəs / / -væn-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more disadvantageous
  • صفت عالی:

    most disadvantageous

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
زیان‌آور، نامساعد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His action was viewed in a disadvantageous light by many.
- خیلی‌ها به عمل او با نظر نامساعد نگریستند.
- a disadvantageous trait
- ویژگی زیانبخش
- They found the terms of sale disadvantageous.
- در نظر آنان شرایط فروش مقرون‌به‌صرفه نبود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disadvantageous

  1. adjective detrimental, inconvenient
    Synonyms:
    adverse contrary damaging debit-side deleterious depreciative depreciatory derogatory detracting disparaging downside dyslogistic harmful hurtful ill-timed inexpedient injurious inopportune objectionable on the debit side pejorative prejudicial slighting uncomplimentary unfavorable unprofitable
    Antonyms:
    advantageous convenient helpful well-timed

ارجاع به لغت disadvantageous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disadvantageous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disadvantageous

لغات نزدیک disadvantageous

پیشنهاد بهبود معانی