امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Disaffect

    ˌdɪsəˈfekt ˌdɪsəˈfekt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    verb - transitive
    از علاقه و محبت کاستن، بی‌میل شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - New party members were disaffected by the example of the leaders.
    - اعضای جدید حزب از رفتار رهبران ناراضی بودند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد disaffect

    1. verb lose affection for, estrange
      Synonyms:
      alienate divide disunite estrange antagonize upset disturb agitate disquiet discompose repel wean
      Antonyms:
      please make happy content

    ارجاع به لغت disaffect

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «disaffect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disaffect

    لغات نزدیک disaffect

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دشمن جهودها دش پروری دعاوی حقه دعوای نمونه دفتر روزانه کشتی دفتر گرته ها دلجویی کردن از دلنگاره دلیراندن دلیل غیبت او دلیل نادرستی دم فشاری دما آلودگی دماغ مالی کردن دمیسزون دم گیری دنبلیچه دندان نیمه آسیا دنده ناسانگر دنیوی سازی