با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Disaffected

ˌdɪsəˈfektɪd ˌdɪsəˈfektɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

بی‌محبت، سرد، ناراضی، بی‌وفا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disaffected

  1. adjective alienated, estranged
    Synonyms: antagonistic, discontented, disloyal, dissatisfied, hostile, indifferent, mutinous, rebellious, seditious, uncompliant, unfriendly, unsubmissive
    Antonyms: contented, happy, pleased

ارجاع به لغت disaffected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disaffected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disaffected

لغات نزدیک disaffected

پیشنهاد بهبود معانی