امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disadvantages

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural B1
عیوب، نقاط ضعف، وضعیت نامطلوب و نامساعد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the advantages and disadvantages of allowing priests to marry.
- نقاط مثبت و منفی اجازه ازدواج دادن به کشیش‌ها
- The advantages overbalance the disadvantages.
- نقاط قوت نقاط ضعف را تعدیل می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disadvantages

  1. noun difficulty, trouble
    Synonyms:
    adverse circumstance bar blocking burden defect deficiency deprivation detriment disability discommodity drawback failing fault flaw fly in the ointment hamper handicap hardship hindrance impediment imperfection imposition inadequacy inconvenience inutility lack liability limitation minus nuisance objection obstacle privation problem restraint snag stumbling block weakness weak point
    Antonyms:
    advantage good fortune

ارجاع به لغت disadvantages

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disadvantages» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disadvantages

لغات نزدیک disadvantages

پیشنهاد بهبود معانی