امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disqualified

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    disqualifies
  • وجه وصفی حال:

    disqualifying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ردصلاحیت‌شده، سلب‌ صلاحیت‌شده، فاقد صلاحیت تشخیص‌داده‌شده، ردشده، دیسکالیفه‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He was hit by a disqualified driver.
- راننده‌ای سلب‌ صلاحیت‌شده به او زد.
- We regret to inform are compelled to return the disqualified goods at your expense.
- ضمن عرض پوزش، به اطلاع می‌رسانیم که مجبوریم کالاهای فاقد صلاحیت تشخیص‌داده‌شده را با هزینه‌ی شما مرجوع کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disqualified

  1. verb Declare unfit
    Synonyms: excluded, unfitted, indisposed, suspended, prohibited, outlawed, invalidated, incapacitated, precluded, disabled, debarred
    Antonyms: permitted, qualified, allowed, fitted
  2. verb To disable
    Synonyms: invalidated, incapacitated

لغات هم‌خانواده disqualified

ارجاع به لغت disqualified

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disqualified» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disqualified

لغات نزدیک disqualified

پیشنهاد بهبود معانی