امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disquiet

dɪsˈkwaɪət dɪsˈkwaɪət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adjective
بی‌آرام کردن، ناراحت کردن، آسوده نگذاشتن، آشفتن، مضطرب ساختن، بی‌قراری، ناآرامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- All reports about the future of mankind are disquieting.
- تمام خبرهای مربوط به آینده‌ی بشر نگران‌کننده است.
- Why should we disquiet ourselves in vain in the attempt to control our destiny.
- چرا بایستی با کوشش بیهوده در راه مهارسازی سرنوشت، خود را دچار دلشوریدگی کنیم.
- His disquiet could be seen in his face.
- دلواپسی او از چهره‌اش هویدا بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disquiet

  1. noun worry; mental upset
    Synonyms:
    ailment alarm angst anxiety care concern concernment disquietude distress disturbance fear ferment foreboding fretfulness inquietude nervousness restiveness restlessness solicitude storm trouble turmoil uneasiness unrest
    Antonyms:
    calm collectedness ease peace
  1. verb worry; make uneasy
    Synonyms:
    agitate annoy bother concern discompose distress disturb fluster fret harass incommode perplex perturb pester plague trouble unhinge unsettle upset vex
    Antonyms:
    calm ease please settle soothe

لغات هم‌خانواده disquiet

ارجاع به لغت disquiet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disquiet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disquiet

لغات نزدیک disquiet

پیشنهاد بهبود معانی