امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Editor

ˈedɪt̬ər ˈedɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    editors

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
ویراستار، ویرایشگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He is the editor of a daily paper.
- او ویراستار یک روزنامه است.
- The editor reviewed the manuscript thoroughly before publication.
- قبل‌از انتشار نسخه‌ی دست‌نویس، ویراستار آن را به‌طور کامل بررسی کرد.
- Fast Dictionary editors often consult multiple sources when verifying the accuracy of a definition.
- ویراستاران فست دیکشنری معمولاً برای تأیید صحت یک معنی به چندین منبع رجوع می‌کنند.
noun countable B2
سینما و تئاتر تدوینگر
- As a film editor, her attention to detail was unparalleled.
- به عنوان یک تدوینگر، توجه او به جزئیات بی‌نظیر بود.
- A skilled film editor can elevate a movie's effectiveness significantly.
- یک تدوینگر ماهر می‌تواند اثربخشی فیلم را به میزان قابل‌توجهی ارتقا دهد.
- A talented film editor can transform raw footage into a captivating story.
- یک تدوینگر بااستعداد می‌تواند یک فیلم خام را به داستانی جذاب تبدیل کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد editor

  1. a person who corrects or changes pi redactor
    Synonyms:
    reviser copyreader rewriter proofreader copyholder deskman newspaperman newspaperwoman rewrite man rewrite woman blue-penciler

Collocations

لغات هم‌خانواده editor

  • verb - transitive
    edit

ارجاع به لغت editor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «editor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/editor

لغات نزدیک editor

پیشنهاد بهبود معانی