امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Effectual

ɪˈfektʃuəl ɪˈfektʃuəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
انجام‌شدنی، مؤثر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He found a more effectual way of writing stories.
- او راه مؤثرتری را برای داستان‌نویسی پیدا کرد.
- the effectual truth of the matter is ...
- واقعیت امر این است که ...
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد effectual

  1. adjective influential; authoritative
    Synonyms:
    accomplishing achieving adequate binding capable conclusive decisive determinative effecting effective efficacious efficient forcible fulfilling in force lawful legal licit potent powerful practicable productive qualified serviceable sound strong successful telling useful valid virtuous workable
    Antonyms:
    impotent incapable ineffectual unproductive unsuccessful useless weak

لغات هم‌خانواده effectual

ارجاع به لغت effectual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «effectual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/effectual

لغات نزدیک effectual

پیشنهاد بهبود معانی