امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Excite

ɪkˈsaɪt ɪkˈsaɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    excited
  • شکل سوم:

    excited
  • سوم‌شخص مفرد:

    excites
  • وجه وصفی حال:

    exciting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
برآشفتن، برانگیختن، تحریک کردن، القا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Shaking the hive excited the bees.
- تکان دادن کندو زنبورها را به شور آورد.
- The rumors excited her curiosity.
- شایعات کنجکاوی او را برانگیخت.
- I was excited to hear the news of David's engagement.
- از شنیدن خبر نامزدی دیوید هیجان‌زده شدم.
- The leader's speech excited the soldiers.
- نطق رهبر سربازان را به جوش‌وخروش آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excite

  1. verb inspire; upset
    Synonyms:
    accelerate agitate amaze anger animate annoy arouse astound awaken bother chafe delight discompose disturb electrify elicit energize evoke feed the fire fire fluster foment galvanize goad incite induce inflame infuriate instigate intensify irritate jar jolt kindle madden mock move offend precipitate provoke quicken rouse start stimulate stir up taunt tease thrill titillate touch off vex waken wake up warm whet work up worry
    Antonyms:
    bore calm compose deaden lull moderate pacify quiet repress tranquilize

لغات هم‌خانواده excite

  • verb - transitive
    excite

ارجاع به لغت excite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excite

لغات نزدیک excite

پیشنهاد بهبود معانی