امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Excitement

ɪkˈsaɪtmənt ɪkˈsaɪtmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    excitements

معنی و نمونه‌جمله

noun B1
شور، هیجان، غلیان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The winner of the lottery could not hide his excitement.
- برنده‌ی بخت‌آزمایی نمی‌توانست هیجان خود را پنهان کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excitement

  1. noun enthusiasm; incitement
    Synonyms:
    action activity ado adventure agitation animation bother buzz commotion confusion discomposure disturbance dither drama elation emotion excitation feeling ferment fever flurry frenzy furor fuss heat hubbub hullabaloo hurry hysteria impulse instigation intoxication kicks melodrama motivation motive movement passion perturbation provocation rage stimulation stimulus stir thrill titillation to-do trepidation tumult turmoil urge warmth wildness
    Antonyms:
    apathy boredom calm calmness dullness lull peace

لغات هم‌خانواده excitement

ارجاع به لغت excitement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excitement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excitement

لغات نزدیک excitement

پیشنهاد بهبود معانی