امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Excited

ɪkˈsaɪtɪd ɪkˈsaɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    excites
  • وجه وصفی حال:

    exciting
  • صفت تفضیلی:

    more excited
  • صفت عالی:

    most excited

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective A1
برانگیخته، انگیخته، هیجان‌زده، شوریده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He spoke excitedly.
- او با هیجان‌زدگی حرف می‌زد.
- Upon seeing the female dog, the male dog became very excited.
- سگ نر با دیدن سگ ماده سخت برانگیخته شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excited

  1. adjective inspired; upset
    Synonyms:
    aflame agitated animated annoyed aroused awakened beside oneself charged delighted discomposed disconcerted disturbed eager enthusiastic feverish fired up frantic high hot hot and bothered hyperactive hysterical in a tizzy inflamed juiced up jumpy keyed up moved nervous on edge on fire overwrought passionate piqued provoked roused ruffled steamed up stimulated stirred thrilled tumultous/tumultuous wild wired worked up zipped up
    Antonyms:
    bored calm composed easy-going laid-back unenthused unenthusiastic unexcited uninspired

لغات هم‌خانواده excited

ارجاع به لغت excited

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excited» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excited

لغات نزدیک excited

پیشنهاد بهبود معانی