امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Explanation

ˌekspləˈneɪʃn ˌekspləˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    explanations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
توضیح، تعریف، بیان، شرح، تعبیر، تفسیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- His explanation is not satisfactory.
- توضیح او قانع‌کننده نیست.
- his explanation of the difficult poems
- تفسیر و توضیح اشعار مشکل توسط او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد explanation

  1. noun clarification; reason
    Synonyms:
    account annotation answer breakdown brief cause comment commentary confession definition demonstration description details display elucidation evidence example excuse explication exposition expression gloss history illustration information interpretation justification meaning mitigation motive narration note recital rendition report resolution sense showing significance specification statement story summary tale talking telling vindication writing
    Antonyms:
    complication

لغات هم‌خانواده explanation

ارجاع به لغت explanation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «explanation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/explanation

لغات نزدیک explanation

پیشنهاد بهبود معانی