Expressionless
ɪkˈspreʃnləs
ɪkˈspreʃnləs
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله
adjective
قیافه ناگویا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- چهره‌اش بیانگر هیچ احساسی نبود.
مترادف و متضاد expressionless
-
adjective having a blank look on faceSynonyms:dead deadpan dull empty fish-eyed impassive inexpressive inscrutable lackluster lusterless nobody home poker-faced stolid straight-faced stupid unexpressive vacant vacuous woodenAntonyms:animated demonstrative expressive
لغات هم‌خانواده expressionless
-
nounexpression, expressiveness
-
adjectiveexpressive, expressionless, inexpressible
-
verb - transitiveexpress
-
adverbexpressively, inexpressibly, expressionlessly
ارجاع به لغت expressionless
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «expressionless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expressionless
لغات نزدیک expressionless
- - expressionism
- - expressionist
- - expressionless
- - expressionlessly
- - expressive