امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Expressive

ɪkˈspresɪv ɪkˈspresɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
رسا، پرمعنی، حاکی، اشاره‌کننده، مشعر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a song that was expressive of his joy
- آوازی که بیانگر شادی او بود
- an expressive look
- نگاه پرمعنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expressive

  1. adjective telling, revealing
    Synonyms:
    alive allusive articulate artistic brilliant colorful demonstrative dramatic eloquent emphatic energetic forcible graphic indicative ingenious lively masterly meaningful mobile moving passionate pathetic pictorial picturesque poignant pointed pregnant representative responsive revelatory showy significant silver-tongued spirited stimulating stirring striking strong suggestive sympathetic tender thoughtful touching understanding vivid warm
    Antonyms:
    expressionless inexpressive passive undemonstrative

لغات هم‌خانواده expressive

ارجاع به لغت expressive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expressive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expressive

لغات نزدیک expressive

پیشنهاد بهبود معانی