با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Fuck Up

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fuck ups

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
(عامیانه) 1- خراب کردن (دستگاه یا چیزی)، به هم زدن
- He fucked up my radio.
- او رادیوی مرا خراب کرد.
- He is completely fucked up.
- وضع روحی او خیلی خراب است.
phrasal verb
2- (به‌ویژه روانی و احساسی) گیج کردن، مغشوش کردن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fuck up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fuck up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fuck-up

لغات نزدیک fuck up

پیشنهاد بهبود معانی