امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fund

fʌnd fʌnd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    funded
  • شکل سوم:

    funded
  • سوم‌شخص مفرد:

    funds
  • وجه وصفی حال:

    funding
  • شکل جمع:

    funds

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
وجوه خزانه انگلیس، وجوه، سرمایه، وجه، صندوق، سرمایه ثابت یا همیشگی، پشتوانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the earthquake relief fund
- صندوق کمک به زلزله‌زدگان
- Are you short of funds?
- پول کم داری؟
- The necessary funds for the construction of the dam have not been set aside yet.
- هنوز وجوه لازم برای ساختن سد اختصاص داده نشده است.
- They are setting up a special fund to help the unemployed.
- دارند صندوق ویژه‌ای برای کمک به بیکاران ایجاد می‌‌کنند.
- The company is running out of funds.
- نقدینگی شرکت رو به اتمام است.
noun countable
ته، زیر، پایه
noun countable uncountable
تنخواه
- fund accounts
- حساب‌های تن‌خواه
verb - transitive
تهیه وجه کردن، سرمایه گذاری کردن، ذخیره کردن، به سرمایه افزودن، درصندوق گذاشتن
- The necessary budget for the project is going to be privately funded.
- بودجه‌ی لازم برای این طرح از سوی بخش خصوصی تأمین خواهد شد.
- Who is funding it?
- پول آن را چه کسی می‌دهد؟
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fund

  1. noun repository, reserve
    Synonyms:
    armamentarium capital endowment foundation hoard inventory kitty mine pool reservoir source stock store storehouse supply treasury trust vein
  1. verb provide money for
    Synonyms:
    back bankroll capitalize endow finance float grubstake juice patronize pay for pick up the check pick up the tab promote stake subsidize support
    Antonyms:
    take

Idioms

  • in funds

    (عامیانه) دارای پول کافی

لغات هم‌خانواده fund

  • verb - transitive
    fund, refund

ارجاع به لغت fund

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fund» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fund

لغات نزدیک fund

پیشنهاد بهبود معانی