امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Goodish

ˈɡʊdɪʃ ˈɡʊdɪʃ ˈɡʊdɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
نسبتاً خوب، به‌نسبت خوب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد goodish

  1. adjective Large in amount or extent or degree
    Synonyms: goodly, healthy, hefty, respectable, sizable, sizeable, tidy
  2. adjective Of moderately good quality but less than excellent
    Synonyms: acceptable, adequate, all right, average, common, decent, fair, fairish, moderate, passable, respectable, satisfactory, sufficient, tolerable, ok, tidy

لغات هم‌خانواده goodish

ارجاع به لغت goodish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «goodish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/goodish

لغات نزدیک goodish

پیشنهاد بهبود معانی