امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Healthful

ˈhelθfl ˈhelθfl ˈhelθfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سالم، تندرست، مقوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Most fruits are healthful.
- اکثر میوه‌ها برای سلامتی مفید هستند.
- a healthful rest
- استراحت تندرستی‌بخش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد healthful

  1. adjective good for one’s wellness
    Synonyms:
    advantageous aiding aseptic beneficial benign body-building bracing cathartic clean compensatory conducive corrective desirable disease-free energy-giving fresh harmless healing health-giving helpful hygienic innocuous invigorating mitigative nourishing nutritious nutritive profitable pure restorative salubrious salutary sanatory sanitary stimulating sustaining tonic unadulterated unpolluted untainted useful wholesome
    Antonyms:
    bad corrupt diseased noxious rotten sickening unhealthful unhealthy

ارجاع به لغت healthful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «healthful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/healthful

لغات نزدیک healthful

پیشنهاد بهبود معانی