تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- (از طریق نامه یا تلفن و غیره) خبر داشتن از، در تماس بودن
2- انتقاد شدن، مورد تنبیه قرار گرفتن
تا آخر گوش دادن
(نشان تحسین حضار) احسنت! احسنت!
(محلی) خبردار شدن، خبر یافتن، آگاه شدن
اجازه ندادن، مسموع ندانستن، مورد بررسی قرار ندادن
to hear something straight from the horse's mouth
از منبع موثق شنیدن، مستقیم از دهان خود شخص شنیدن
hear (something) on the grapevine
از اینور و آنور شنیدن، از دهان این و آن شنیدن، بنابه گفتهی دیگران
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hear» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hear