امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Helping

ˈhelpɪŋ ˈhelpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    helped
  • شکل سوم:

    helped
  • سوم‌شخص مفرد:

    helps
  • شکل جمع:

    helpings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

countable
کمک، یاری، یک وعده یا پرس خوراک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- We decided to give them a helping hand.
- تصمیم گرفتیم به آن‌ها دست یاری بدهیم.
- He ate three helpings of the vegetable dish all by himself.
- او به تنهایی سه پرس از خوراک سبزی را خورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد helping

  1. noun portion of food
    Synonyms:
    allowance course dollop meal order piece plateful ration serving share

لغات هم‌خانواده helping

  • verb - transitive
    help

ارجاع به لغت helping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «helping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/helping

لغات نزدیک helping

پیشنهاد بهبود معانی