با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Immaculately

ɪˈmækjələtli ɪˈmækjələtli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
تمیز، آراسته، مرتب (در مورد لباس پوشیدن)
- He dressed immaculately for the job interview.
- او برای مصاحبه‌ی شغلی مرتب لباس پوشیده بود.
- She was dressed immaculately for the gala, with not a single wrinkle or stain on her gown.
- او برای مراسم گالا آراسته لباس پوشیده بود و حتی یک چروک یا لکه روی لباسش دیده نمی‌شد.
adverb
به‌طور بی‌نقص، بدون ایراد، بدون عیب
- The chef presented the dish immaculately.
- آشپز غذا را به‌طور بی‌نقص ارائه کرد.
- The students completed their group project immaculately.
- دانش‌آموزان پروژه‌ی گروهی خود را بدون ایراد به پایان رساندند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت immaculately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immaculately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/immaculately

لغات نزدیک immaculately

پیشنهاد بهبود معانی