با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Incardinate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
(کلیسای کاتولیک) کشیش را در ناحیه‌ی کلیسایی به‌خصوصی مأموریت دادن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت incardinate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incardinate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incardinate

لغات نزدیک incardinate

پیشنهاد بهبود معانی