با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Inherit

ɪnˈherɪt ɪnˈherɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    inherited
  • شکل سوم:

    inherited
  • سوم شخص مفرد:

    inherits
  • وجه وصفی حال:

    inheriting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive adverb C2
ارث بردن، وارث بودن، مرده‌ریگ بردن، مردری بردن، مانداک بردن، مانداکیدن
- He inherited his father's house and money.
- او خانه و پول پدرش را به ارث برد.
- Those who have inherited their wealth are different from those who have gained their riches themselves.
- آنان که دارایی‌شان را به ارث برده‌اند با آنان که ثروت خود را خودشان به دست آورده‌اند، فرق دارند.
(خصوصیات فردی و نژادی و غیره) ارث بردن، رفتن به
- She has inherited her blue eyes from her mother.
- چشمان آبی او به مادرش رفته است.
- Can intelligence be inherited?
- آیا می‌توان هوش را به ارث برد؟
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inherit

  1. verb gain as possession from someone’s death
    Synonyms: accede, acquire, be bequeathed, be granted, be left, come in for, come into, derive, fall heir, get, obtain, receive, succeed, take over

ارجاع به لغت inherit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inherit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inherit

لغات نزدیک inherit

پیشنهاد بهبود معانی