با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Inheritable

American: ˌɪnˈherətəbl̩ British: ɪnˈherɪtəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
قابل توار ، میرا بردنی، قابل انتقال، موروثی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inheritable

  1. adjective Capable of being inherited
    Synonyms: heritable
    Antonyms: noninheritable

ارجاع به لغت inheritable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inheritable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inheritable

لغات نزدیک inheritable

پیشنهاد بهبود معانی