با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Merger

ˈmɜːrdʒər ˈmɜːdʒə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mergers

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun countable C2
ممزوج‌کننده، ادغام، امتزاج
noun countable
اقتصاد پیوند (به ویژه در مورد به هم پیوستن دو یا چند شرکت یا بانک و غیره به کار می رود
- The two companies' merger was approved by the shareholders.
- سهام‌داران ادغام آن دو شرکت را تصویب کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد merger

  1. noun consolidation
    Synonyms: alliance, amalgamation, cahoots, coadunation, coalition, combination, fusion, hookup, incorporation, lineup, melding, mergence, merging, organization, pool, takeover, tie-in, tie-up, unification, union
    Antonyms: division, parting, separation

ارجاع به لغت merger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «merger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/merger

لغات نزدیک merger

پیشنهاد بهبود معانی